ضرورت ارتباط خانه و مدرسه

ساخت وبلاگ

ضرورت ارتباط خانه و مدرسه

خانه و مدرسه در انجام وظایف تربیتی مکمل یکدیگرند خانه مدرسه ی اول فرزند و مدرسه ، خانه دوم اوست و اگر این دو نهاد روش ها و برنامه های هماهنگ نداشته باشند ، در روند رشد کودک اختلال به وجود می آید . دو نهاد خانه و مدرسه نقش اساسی در تکوین شخصیت کودکان و نوجوانان دارند . بین روش ها و منش های خانه و مدرسه باید همسویی و تشابه وجود داشته باشد و یکی از این دو کانون ، کار دیگری را خنثی نکند ، بلکه به عنوان دو جریان همدل و مکمل عمل کنند . مدرسه باید پیشاهنگ ارتباط با خانه باشد و با روشهای گوناگون اسباب مشارکت فکری اولیا را در امر تعلیم و تربیت فرزندانشان فراهم کند .


روش های برقراری ارتباط میان خانه و مدرسه

والدین وظیفه دارند به طور مرتب با مدرسه ارتباط داشته باشند و با کسب اطلاعات کافی از وضع درس و اخلاقی دانش آموزان تصمیم معقولی برای مشارکت در تربیت اتخاذ کنند . در برقراری باید به چند نکته ی اساسی توجه کرد :
۱- والدین زمانی قادر خواهند بود نقش تربیتی خود را به نحو مطلوب ایفا کنند و با مدرسه ارتباطی صحیح برقرار نمایند که از وضع درس و رفتاری فرزندشان اطلاع کافی داشته باشند .
۲- والدین در موقع حضور در مدرسه ، همیشه باید حفظ آرامش را به عنوان یک اصل به خاطر داشته باشند . گاهی ممکن است پدر و مادر با مشاهده ی ضعف درسی در دانش آموز و یا گریه های او که مخصوصاً در دوره ی ابتدایی بیش تر اتفاق می افتد ، احساساتی شوند و به صورت خشن و برافروخته با اولیای مدرسه برخورد کنند . قطعاً چنین حالتی مخل برقراری ارتباط موثر با مسئولان مدرسه خواهد بود . آن چه انسان از آرامش به دست می آورد ، از خشونت عاید او نمی شود .
۳- رتباط اولیا با مسئولان مدرسه باید مستمر باشد . معنای استمرار این نیست که هر روز سری به مدرسه بزنند ، بلکه لازم است به طور مرتب در منزل به وضع درسی و رفتاری فرزند خود رسیدگی کنند و بر طبق اطلاعات به دست آمده ، با مدرسه ارتباط برقرار نمایند . حد و تعداد دفعات حضور در مدرسه را نحوه و میزان رسیدگی به وضع دانش آموزان معلوم می کند . گاهی معلوم جلساتی را در زمان های مختلف تشکیل می دهد و از والدین دعوت به عمل می آورد . حضور مرتب در این جلسات ضروری است و به هماهنگی اولیا و مربیان کمک می کند.
۴- والدین باید در مدرسه به عنوان ولی حضور پیدا کنند نه به عنوان فردی که در یک جای خاص مسئولیت دارد . اگر پدر یا مادر دانش آموز در وزارتخانه یا سازمانی ، مسئولیت اجرایی سطح بالایی دارد و در انجا به عنوان رئیس ایفای نقش می کند و به تناسب مسئولیت ، گاهی امر و نهی می نماید ، نبایدبا همان شاکله و با همان انتظارات و تصورات وارد مدرسه شود .


همکاری خانه و مدرسه در امور آموزش دانش آموزان

همکاري والدين با مسئولان مدرسه ٬در دوره ي ابتدايي از اهميت و جايگاه خاصي برخوردار است. مي توان گفت بعد اصلي همکاري اين دو را همکاري در مسائل آموزشي و پرورشي تشکيل مي دهد . نخستين نکته اينکه والدين بايد نسبت به پايه تحصيلي و عناوين دروس فرزند خودشان اطلاع کافي داشته باشند و با مطالعه مقدمه و مطالب آغازين کتاب هاي درسي آگاهي نسبي بدست آورند . گاهي در بحث هاي مقدماتي کتاب هاي درسي نکاتي درج مي گردد که مطالعه ي آنها براي والدين ضروري است .
شناخت نقاط ضعف درسی دانش آموز و همفکری برای آن ضرورت دیگر ارتباط خانه و مدرسه است .پس از گذشت چند هفته از سال تحصیلی می توان در وضع درسی دانش آموز تامل کرد و نقاط ضعف و قوت او را شناخت . مطلب دیگرتوجه والدین و معلمان به ویژگی های روانی کودکان و ارتباط آن با پیشرفت تحصیلی آنان است . به عنوان مثال کودکان نیاز به جلب توجه و ابراز خود دارند .آنها علاقه مند هستند که حاصل کار خودشان را عرضه کنند و بدین وسیله این نیاز در آنان تامین و ارضا شود . این نیاز در دوران مدرسه از طریق ارائه حاصل کارهای خود در امور درسی جلوه گر می شود . مثلا ممکن است کودکی نقاشی بکشد و آن را نزد پدر و مادر خود بیاورد و ارائه دهد .
در مقابل این عمل والدین باید به آن توجه کنند و کودک را مورد تشویق قرار دهند . احتیاج به هدف نیاز دیگر کودک است . اگر کودک بداند که درس را برای چه هدفی می خواند و آثار و نتایج هر یک از مواد درسی به او تفهیم شود علاقه اش به درس خواندن افزایش پیدا می کند.


همکاری خانه و مدرسه در امور رفتاری دانش آموزان

ترس از مدرسه یکی از رفتارهای کودک در دوره دبستان، مخصوصا در پایه اول ابتدایی است. علل مختلفی ممکن است این رفتار را به وجود آورند. گاهی ممکن است دورشدن از خانواده، به ویژه مادر باعث ترس شود، چون در دوره ابتدایی، رابطه عاطفی کودک با خانواده بسیار قوی است و او مایل نیست از پدر و مادر جدا شود. ترس از مدرسه و غیبت از مدرسه، هم معنا نیستند. ترس از مدرسه با نوعی دل زدگی و تنفر از مدرسه همراه است، ولی غیبت از مدرسه همراه با چنین حالت عاطفی نیست، بلکه به علل مختلف ممکن است کودک در طول سال تحصیلی چند دفعه در کلاس درس خود حضور پیدا نکند و این امر باعث عقب ماندگی تحصیلی او شود. گاهی ممکن است بیماری کودک موجب غیبت شود. هرچند بیمار شدن دلیل موجهی برای غیبت است، ولی بعضی از مادران به دلیل یک سرما خوردگی یا سرفه و یا خس خس کردن خفیف، مانع از رفتن فرزندشان به مدرسه می شوند، در حالیکه او را همراه با خود به بیرون می برند! در چنین خانواده هایی گاهی با یک سردرد جزئی، از رفتن کودک به مدرسه ممانعت می شود و گاهی نیز تشویق می گردد که وی علائم یک بیماری را بزرگ تر از آنچه هست، نشان دهد. علت دیگر غیبت از مدرسه، ممکن است کار کردن باشد. بعضی خانواده ها از این بابت شکایت دارند که چرا فرزندشان در منزل، به پرسش ها به خوبی پاسخ می دهد، ولی در مدرسه نمره کمی از معلم می گیرد. به عبارت دیگر کودک توانایی هایی دارد و درس را نیز به خوبی خوانده است، ولی در اثر عواملی قادر به ابراز توانایی های خود نیست.
گاهی شلوغی کلاس و زیاد بودن عده دانش آموزان مانع از این می شود که معلم بتواند با آنها ارتباط کلامی و عاطفی برقرار کند و با شنیدن پاسخ های یک دانش آموز و ارائه توصیه های لازم، از توانایی های او آگاهی پیدا کند و در نتیجه درباره وی به نحو مطلوب داوری نماید. گاهی هم شلوغی مانع نیست، بلکه معلم روابط انسانی مناسبی با کودک برقرار نمی کند و در نتیجه فضای مناسب برای ابراز وجود و ارائه پاسخ های لازم برای دانش آموز به وجود نمی آید. به عبارت دیگر در اثر فقدان روابط عاطفی سالم، توانایی کودک پنهان می ماند و ممکن است او را به عنوان شاگرد تنبل معرفی کند. ممکن است تحقیر دانش آموز توسط همکلاسی ها موجب اختلال عاطفی در او شود و نتواند در یادگیری مطالب موفقیت به دست آورد و یا آموخته های خود را به خوبی عرضه کند. گاهی دانش آموزانی که با لهجه متفاوت از دانش آموزان دیگر صحبت می کنند و یا لباس ویژه ای می پوشند، در میان دانش آموزان دیگر احساس غربت می کنند و از جهت عاطفی امنیت خود را از دست می دهند. هرجا که نیازهای عاطفی کودک تامین گردد، برای مطالعه و یادگیری ترغیب می شود و هرجا اختلالات عاطفی پیدا شود، علاقه به درس و یادگیری در او تضعیف می گردد.


موانع مشارکت اولیا در مدرسه

چنانچه مشارکت را گذر از تفکر سنتی اداره ی امور به حساب آوریم ، بدیهی است برای تحقق آن دشواری هایی وجود داشته باشد . مشارکت نگاه قدرت طلبانه و ساختارهای سنتی اداره را به مبارزه می طلبد بنابراین طبیعی است خود این ساختارها از جمله موانع اصلی مشارکت به حساب آیند .
موانع مشارکت اولیا در امور مدرسه در قالب انجمن اولیا و مربیان را می توان از دو منظر مورد توجه قرار داد.

  1. موانع مشارکت اولیا از سوی مدرسه
  2. موانع مشارکت از سوی اولیا
    در هر مجموعه ای مدیر به عنوان اثر گذار ترین عامل در موفقیت آن در دست یابی به اهداف قلمداد می شود . از این رو نگاه مدیر مدرسه به انجمن اولیا و مربیان و مشارکت اولیا در امور مدرسه نقش اساسی در نزدیکی یا دوری اولیا به مدرسه ایفا می کند . نگاه مشارکت جویانه ی مدیران موجب استفاده ی مطلوب از ظرفیت ها ی اولیا می گردد و آ نها نیز با نگاه خدمت به فرزندان خویش با مدرسه ارتباط صمیمی برقرار نمو ده ، در رفع موانع و مشکلات آموزشی و پرورشی ، از هر گونه اقدامی دریغ نمی کنند
    بر عکس ، نگاه منفی مدیران به مشارکت اولیا موجب فاصله گرفتن آنها از مدرسه می شود و عملاً حل مسائل و مشکلات آموزشی و پرورشی مدرسه به آسانی صورت نمی گیرد . به طور خلاصه موانعی که از سوی مدرسه بر سر راه مشارکت اولیا در امور ایجاد می شود ، به قرار زیر است :
    ۱ – نگاه سنتی مدیر به اداره ی مدرسه
    ۲ – آشنا نبودن مربیان به مزایای مشارکت اولیا
    ۳ – احساس نا توانی در هدایت اولیا به سمت فعالیت های آموزشی و پرورشی .
    ۴ – ترس از مداخله ی بیجای اولیا در امور مدرسه .
    ۵ – نگاه منفی مدیر به حضور اولیا در مدرسه .
    ۶ – ترس از کم شدن قدرت مدیر یا به عبارتی قدرت طلبی مدیر .
    ۷ – نگاه سنتی به انجمن اولیا و مربیان مدرسه
    ۸ – عدم انگیزه ی مدیر در جلب مشارکت اولیا.

موانع مشارکت از سوی اولیا
عدم مشارکت اولیا در امور مدرسه به عوامل متعددی بستگی دارد که از جمله ی مهم ترین آنها عوامل فرهنگی و اجتماعی و عدم آگاهی اولیا نسبت به حقوق خویش است . بسیاری از اولیا معتقدند که مسئولان مدرسه ارزشی برای عقاید و نظریا ت آموزشی و پرورشی آنها قائل نیستند . بسیاری از اولیا نیز تعلیم و تربیت را وظیفه ی دولت می دانند و هر گونه مسئولیتی در این زمینه را از خود سلب می کنند . برخی به تجربه دریافتند که مسئولان مدرسه از طریق انجمن اولیا و مربیان مدرسه تنها نگاه اقتصادی به آنها دارند و در دیگر امور هیچ حقی برایشان قائل نیستند . عواملی از این نوع و عدم آگاهی اولیا نسبت به حقوق خویش و فرزند خود موجب گردیده است که ارتباط اولیا و مربیان از انسجام لازم برخوردار نباشد . در نتیجه ی این امر ، عدم موفقیت لازم در تعلیم و تربیت کودکان ، نوجوانان و جوانان بوده است . به طور خلاصه ، برخی موانع مشارکت از سوی اولیا عبارتند از :
۱-عدم آگاهی از مزایای مشارکت
۲-عدم آگاهی از حقوق خویش در قبال مدرسه
۳-ترس از درخواست کمک مالی به مدرسه
۴-ترس از موضع گیری خشونت آمیز مسئولین مدرسه در قبال ارائه ی عقاید و نظریات آموزشی و پرورشی .
۵-نداشتن فرصت مشارکت .
۶-عدم آگاهی نسبت به چگونگی مشارکت .
۷-باور داشتن به مسئولیت پذیر بودن فرزند.
۸-احساس بی توجهی نسبت به عقاید و نظریات آنها توسط مسئولین مدرسه .
۹-فقدان مکان مناسب برای حضور اولیا در مدرسه .
۱۰-برقراری ارتباط با مربیان .

حبیب آباد برخوار نگین کویر...
ما را در سایت حبیب آباد برخوار نگین کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : habibabadborkharo بازدید : 124 تاريخ : دوشنبه 18 آذر 1398 ساعت: 21:44