معیارهای شایستگی در مدیریت اسلامی   

ساخت وبلاگ

تعهد و تخصص در کنار هم، دو معیار اساسی برای شایسته سالاری هستند.

معیارهای شایستگی در مدیریت اسلامی                                            

بدون شک از جمله امور لازم وضروری در اداره مملکت و بخصوص در بدنه دولت ها و سازمان ها، انتخاب افراد شایسته برای سپردن  مسئولیت ها به آنها ست. شایسته سالاری، یعنی قرار دادن افراد در پست ها و مسئولیت ها براساس مهارت ها و توانایی های آنان، به گونه ای که بهره وری را در سازمان افزایش دهد. نهادینه شدن شایسته سالاری در نهاد ها،سازمان ها  ومراکز اجرایی کشور موجب کاهش فساد اداری و گسترش عدالت اجتماعی می شود. امروزه در مدیریت معیارهایی برای شایسته سالاری وجود دارد که تکیه اصلی آنها بر تعهد، مهارت و تخصص است. تعهد از وجدان انسان ها سرچشمه می گیرد که ناشی از حس تعلق خاطر به میهن  ومیهن دوستی است که البته با حس ناسیونایسم تفاوت اساسی دارد و در کنار آن مهارت ها می تواند مهارت های فنی، انسانی، مدیریتی و... باشد. از منظر قرآن تخصص و مهارت به تنهایی شرط کافی برای قرار گرفتن در پست ها و مسئولیت های سازمانی و حکومتی نیست، بلکه عامل دیگری که باید این تخصص ها و مهارت ها را جهت دهی کند تعهد می با شد. تعهد و تخصص در کنار هم، دو معیار اساسی برای شایسته سالاری هستند. شایسته سالاری در اسلام، ریشه در عدالت و جهان بینی توحیدی دارد.

از طرف دیگر پایه ها و ستون هر تشکیلات سازمانی،در زمین سخت باورها و عقاید انسان استوار است و معیارهای ارزشی،جدای از هر نوع ایمان واعتقادی،نتیجه نهالی است که در زمین اندیشه انسان کاشته شده ومی روید و این مهم در مکتب انسان ساز اسلام ارزشی صدچندان دارد و بر همین اساس است که همه انتخاب ها،چارچوب ها،گزینش ها،تقسیم وظایف و مسئولیت ها،نحوه وشیوه های اجرا و چگونگی دستیابی به اهداف براساس معیارهای ارزشی آن جامعه پایه ریزی و تنظیم می گردد.

در این مختصر برآنیم به این مهم بپردازیم که آئین انسان ساز اسلام برای اداره و سرپرستی جامعه در همه ابعاد سازمانی خود،ودر حوزه های مختلف علمی،اجرای،فرهنگی و.... برای انتخاب مدیرانی شایسته و لایق بر چه معیارهایی بیشترین تأکید را داشته و درجهت بهتر رسیدن به اهداف مورد نظر خود تلاش می نماید.

-آیا درانتخاب مدیرلایق،تخصص مهم است؟

-آیا ملاک انتخاب تعهد است؟

-آیا در انتخاب مدیر سودآوری برای سازمان در اولویت است؟

-آیا مدیر لایق باید در جهت رضایت کارکنان ومسئولان بالادستی سازمان تلاش کند؟

-و.....

در هرحال،آنچه مسلم است،اعتقاد،باور،بینش،تفکر،وجدان و....بسیاری از معیارهای ارزشی است که درجه شایستگی یک مدیر را برای احراز مسئولیت مشخص می کند که باید منافع جمعی را بر منافع فردی ارجح دانسته و برای رسیدن به اهداف عالی سازمانی و رشد و بالندگی جامعه و نیروی انسانی تحت مسئولیت خود تلاش نماید. به همین لحاظ در چارچوب بینش اسلامی و با تکیه بر ارزش های برخاسته از مکتب اسلام در چشم اندازی کوتاه به ملاک ها و معیارهای کلی و اصولی اشاره ای می نمائیم:

1-ایمان

»ایمان»، تنها یک «کلمه» نیست، بلکه یک «باور قلبی» است. باوری که به زندگی انسان «جهت» می‌دهد و در «چگونه زیستن» او نقشی مهمّ دارد و محور ارزش‌گذاری برای اندیشه‌ها و عملکردهای مردم است.

خداوند متعال نیز در قرآن کریم هرگاه ایمان را مطرح می‌‌سازد، به دنبال آن «عمل» را نیز بیان می‌‌دارد تا نمود عینی ایمان را در عمل گوشزد کند .در یک ساختار اسلامی مسوولیت ها و مدیریت ها به افرادی واگذار می شود که در بعد اندیشه و عمل، به اسلام ایمان وباور داشته باشند  ودر فرهنگ اسلامی این گونه انسان ها با عناوین و اوصاف ارزشی   نظیر:شایستگان،پرهیزگاران،راستگویان،عدالت کنندگان،خالص شدگان،نیکوکاران،پاکیزگان و......یاد می شود.

از دیدگاه قرآن، و بر اساس سنت و مشیت الهی،مدیریت و سرپرستی زمین وساکنان آن،باید بدست صالحان و شایستگان مؤمن سپرده شود. .... أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ(انبیاء،105)بطور حتم،بندگان شایسته و صالح من،زمین را وارث خواهندشد.

اسلام به عنوان یک اصل اساسی،مدیریت کسانی که هیچ گونه سنخیت و مشابهت فکری و اعتقادی با مسلمانان ندارد را نمی پذیرد و به صراحت اعلام می دارد که تسلط و مدیریت کافران،بر مؤمنان را نمی پذیرد.

وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًاوَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا(نساء،141) هرگز خداوند تسلط و مدیریت بر مؤمنان را،برای کافران قرار نداده است.

بنابر این در نظام اسلامی،ایمان واعتقاد وباور به مبدأ و معاد از اصلی ترین شرایطی است که در واگذاری مسوولیت به افراد باید مورد توجه قرار گیرد تا اینکه رسیدن به اهداف عالی سازمانی تحقق یابد.

2-دانش و آگاهی

ایمان واعتقاد وباور به ارزش های اسلامی،بخش اصلی واگذاری مسوولیت به افراد در نظام اسلامی است لیکن شرط کافی نمی باشد.از نظر اسلام در کنار باورها و ارزش ها،داشتن علم و دانش اداره سازمان و همچنین آگاهی لازم از ساختار و تشکیلات سازمانی نیز در واگذاری مسوولیت به افراد نقش وتأثیربسزایی دارد.

یکی از ابعاد علم وآگاهی آشنایی با مهارت های تجزیه و تشخیص درست مسائل است.مدیر پیوسته باحوادث و مشکلات گوناگونی روبه رو می شود که باید اقدامات لازم را درقبال آنها انجام دهد.مدیرباید بتواند این وقایع را به نحو صحیح تحلیل کند وحقیقت را دریابد وپیچیدگی مسائل وظاهر فریبی آنها نتواند او را از تشخیص صحیح باز دارد.این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که گاهی یک سازمان ویا تشکیلات اداری،نیاز به اطلاعات و دانش فنی دارد و در بعضی از سازمانها،هم دانش فنی و هم دانش اجتماعی و.....لازم است که در هر صورت،مدیر آن مجموعه،باید برخوردار از دانش های مورد نیاز باشد که امروزه اینگونه آگاهی ها را «تخصص» می نامند.

اسلام این اصل عقلی را که «باید کار را بکاردان سپرد» قبول دارد و در تعلیمات خود چنین آموزش می دهد که اداره امور در بخش های گوناگون جامعه،باید به کسی سپرده شود وباصطلاح اهل فن باشد.

قرآن کریم به عنوان اصلی کلی پیروان خویش را اینگونه راهنمایی می فرماید:

فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ.همیشه آگاهی های خود را از آگاهان و دانشمندان بگیرید.(نحل،43)

درسوره یوسف می خوانیم هنگامی که یوسف از زندان بیرون آمد ونزد عزیزمصر،مقام و تقوایش روشن شد از یوسف درخواست کمک،جهت اداره مملکت وپذیرش مسئولیت کرد.آن پیامبر بزرگ پست خزانه داری کشور پهناور مصر را پذیرفت و معیار و ملاک پذیرش این پست را چنین بیان می دارد:

اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ. مسئولیت و مدیریت  خزانه داری و دارائیهای این سرزمین را به من بسپار،چون امانت دار و دانای بکار هستم.(یوسف،55)

حضرت یوسف(ع) در این سخن به صفت و خصوصیت اساسی تأکید نموده است:1- حفیظ(امانت داری) داشتن ایمان2-علیم(آگاهی و علم) برخوردار بودن از تخصص

بنابر این می توان نتیجه گرفت که مدیریت از آن کسی است که به مسائل مربوطه داناتر و نسبت به زمینه های کاری،آگاهتر باشد.

3-کفایت

مدیریت و اداره یک سازمان را نمی توان به هر آدم با ایمان و متخصصی واگذار کرد،زیرا در مدیریت،ایمان وتخصص شرط لازم هست،ولی شرط کافی نیست.بلکه مدیریت غیر از این دو شرط،به شرط سومی هم نیاز دارد وآن کفایت و توانایی بر اداره است.در مدیریت، علاوه بر ایمان و تخصص، به کفایت و توانایی بر اداره سازمان هم نیاز است.

منظور از کفایت، توانایی و برجستگی ویژه‌ای است که ایمان و تخصص را در خارج از ذهن با یکدیگر در آمیخته و

به آن نمود عینی می‌بخشد.در این وضعیت مدیر با توان و برجستگی ویژه خود،در محدوده مسئولیت هماهنگی لازم را ایجاد می کند،مشکلات پیش آمده را از سر راه بر می دارد،ضعف ها را تقلیل و قوت ها را افزایش می دهد.

چنان‌که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: لاَ تَصْلُحُ إِلاَّ لِرَجُلٍ فِيهِ ثَلاَثُ خِصَالٍ وَرَعٌ يَحْجُزُهُ عَنِ اَلْمَحَارِمِ وَ حِلْمٌ يَمْلِكُ بِهِ غَضَبَهُ وَ حُسْنُ اَلْخِلاَفَةِ عَلَى مَنْ وُلِّيَ عَلَيْهِ حَتَّى يَكُونَ لَهُ كَالْوَالِدِ اَلرَّحِيمِ.(اصول کافی،ج1، 407) صلاحیت مدیریت و امامت امت اسلامی را ندارد مگر کسی که دارای سه خصلت باشد:

۱. قدرت پرهیزگاری و تقوایی که او را از معصیت باز دارد؛

۲. توان و شرح صدری که موج‌های شیطانی برخاسته از هوای نفس را کنترل نماید؛

۳. توانایی مدیریت خوب بر همکارانش را دارد و آنها را مانند فرزند در زیر چتر خود گیرد.

امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) در نامه به مالک اشتر، یکی از شرایط واگذاری مسئولیت ها را «کفایت» می داند و می فرماید: لا تقبلن في استعمال عمالک و امرائک شفاعة الا شفاعة الکفاية و الأمانة «ای مالک در به کارگیری کارمندان و کارگزارانی که باید زیر نظر تو کار کنند هیچ گونه واسطه و شفاعتی را نپذیر مگر شفاعت «کفایت» و «امانت را»

اصل تقدم فاضل بر مفضول

در مکتب وبینش اسلامی کلیه حرکت ها با رنگ اخلاص و آهنگ عبادت آغاز و انجام می گیرد وسعی وتلاش بر این است تا آنانکه از شایستگی و لیاقت بیشتری برخوردار هستند مقدم گردند و برطبق اعتقاد مکتبی و وظیفه شرعی مدیریت و مسئولیت اداره یک تشکیلات را درنظام اسلامی از آن کسی می داند که از نظر تقوی و عقیده به ارزش های مکتب،آگاهی،لیاقت و کفایت بیشتری داشته باشد.

اسلام هرگز به پیروان خود،اجازه نمی دهد که در اشغال مدیریت ها از شیوه های غلط و خود خواهانه وشیطانی معمول شرق وغرب استفاده کنند ومثلا" درجلب توجه دیگران،برای گرفتن آراء بیشتر به تبلیغات سحرکننده،وعده های فریبنده متوسل شوند چنین شیوه های آمیخته با فریب و تصنع محکوم است.

امام صادق(ع) فرمود: مَلْعُونٌ مَنْ تَرَأَّسَ مَلْعُونٌ مَنْ هَمَّ بِهَا مَلْعُونٌ مَنْ حَدَّثَ نَفْسَهُ بِهَا.از رحمت خداوند دور است آن بی صلاحیتی که با ظاهرسازی و تصنع،پست مدیریت را اشغال کند یا برای رسیدن به آن تلاش نماید ویا چنین فکری را در سر بپروراند.(اصول کافی،ج2، 298)درفرهنگ اسلام تقدم مفضول برفاضل،عالم بر اعلم،صالح بر اصلح جایز نیست و هرگاه شخصی ویا جمعی چنین عملی را آگاهانه ویا از روی عمد انجام دهند و با وجود "اعلم" و "اصلح" ،"عالم" و"صالح" را جلو اندازند بخدا و رسولش و همه مسلمانان خیانت کرده اند.در همین رابطه پیامبر اکرم(ص) می فرماید: مَنِ استَعمَلَ عامِلاً مِنَ المُسلِمينَ وَ هُوَ يعلَمُ اَنَّ فيهِم اَولَي بِذلِکَ مِنهُ وَ اَعلَمُ بِکِتابِ اللهِ وَ سُنَّةِ نَبِيهِ فَقَد خانَ اللهَ وَ رَسولَه وَ جَميعَ المُسلِمينَ؛ هرگاه کسی در نظام اسلامی فردی را بکار بگیرد در حالیکه او می داند در میان مسلمانان برای اداره وپذیرش آم مسئولیت،شخصی بهتر و شایسته تر،وبکتاب خدا و سنت پیامبر داناتر وجود دارد بخدا و رسولش و امت اسلامی خیانت کرده است.(کنزالعمال،ج6، ص79).

آنچه ذکر آن رفت از اصلی ترین ومهمترین معیارهای شایستگی در مدیریت می باشد،هرچندمی توان به معیارهای فوق، مواردی چون:عدل و عدالت داشتن،حسن تدبیر،آشنایی با فنون برنامه ریزی و زمانبندی،قاطعیت،رفق و مدارا،نشاط و شادابی،شرح صدر،قانونمندی،مشورت و رایزنی در تصمیم گیری،سخنوری و داشتن روابط عمومی و روابط انسانی خوب،قدرت جاذبه ودافعه واطاعت از مافوق می تواند تکمیل کننده معیارهای مدیران وسرپرستان شایسته در رأس سازمان ها و نهادهای جامعه اسلامی باشد.

کوتاه سخن اینکه هرزمان بکارگیری و انتصاب به مسئولیت ها براساس ویژگی ها و شاخص های مذکور و برحسب ضابطه های مصوب صورت بگیرد،می توان شاهد تحول در لایه لایه های جامعه و حرکت روبه جلو آن وپیشرفت در همه عرصه های آموزشی،علمی،اجتماعی،فرهنگی،اقتصادی و......بود.امید می رود با بهره گیری از این معیارهای بتوان جامعه اسلامی را به جایگاه شایسته آن و تعالی و رشد با داشتن مدیران ومسئولان توانمند هدایت ورهبری نمود.

حبیب آباد برخوار نگین کویر...
ما را در سایت حبیب آباد برخوار نگین کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : habibabadborkharo بازدید : 163 تاريخ : پنجشنبه 22 اسفند 1398 ساعت: 6:10